عنوان | مدل outsourcing براي توليد نرم افزار | ||||
نويسنده | حسن ابوالحسنى | تاريخ ارسال | 03/08/1381 | نام قسمت | فناورى |
امروزه در کشورهاي پيشرفته يکي از روشهاي توليد سيستم ها استفاده از متخصصين ديگر کشورها و توليد نرم افزار در کشور ديگر از راه دور است. بطور مشخص امروزه هند و چين بيشترين سهم در اين نوع توليد نرم افزار را که اصطلاحا به آن outsourcing و يا offshore-development مي گويند به خود اختصاص داده اند. مهمترين دليل استفاده از چنين مدلي بطور بديهي پايين آوردن هزينه توليد سيستم ها است. براي استفاده از اين مدل بصورت حرفه اي، شرکتي در کشور هدف (مثلا هند يا چين) با تعداد قابل توجهي نيروي آموزش ديده وجود دارد. از طرف ديگر در کشور مبدا (مثلا آمريکا، ژاپن و کشورهاي اروپايي) شعبه اي کوچک از آن شرکت يا شرکت ديگري که با آن در ارتباط سيستماتيک است وجود دارد. براي اجراي يک پروژه به روشهاي مختلفي اين دو شرکت مي توانند با يکديگر همکاري کنند. مثلا يک روش متداول اين است که در کشور مبدا نيروها عمدتا نيروهاي بازارياب بوده (که البته با تکنولوژيهاي روز نيز آشنايي عام دارند) و کار آنها تبليغات، بازاريابي، صحبت با مشتريان بالقوه، توليد يک صورتحساب تخميني براي يک پرونده و در نهايت بستن قراردادي با مشتري است. سپس براي تحليل نيازمنديها نيروهاي متخصص از کشور هدف به محل انجام پروژه منتقل شده تا در محل نيازمنديها را از طريق روشهاي فرمال (مصاحبه، پرسش نامه و غيره ) دريافت کرده و آنها را مستند کنند. پس از پايان اين مرحله آنها به کشور خود برگشته و با ديگر نيروهاي منسوب شده به پروژه همکاري کرده تا پروژه را به اتمام برسانند. پس از اتمام طراحي و کدگذاري دوباره نيروهايي به کشور مبدا منتقل شده تا تست يکپارچه را در در محل مشتري به انجام رسانده، اشکالات و خطاهاي احتمالي را رفع نموده و در نهايت سيستم را به مشتري تحويل دهند. گرچه روش شرح داده شده در بالا روشي ساده براي توليد سيستم ها از راه دور است ولي داراي اشکالات اساسي است. يکي از اشکالات آن پيروي از مدل آبشاري (waterfall) براي توليد سيستم هاست. بخاطر ارتباط بصورت گسسته بين مشتري و نيروهاي توليد کننده، مشتري تنها پس از اتمام پروژه مي تواند حاصل کار را ديده و در صورت وجود اشکالات عمده اي نظير بد فهميدن نيازمنهديها، تغيير نيازها در طول توليد سيستم و امثال آن تصحيح سيستم اگر غير ممکن نباشد هزينه هاي سر باري دارد که از مزيت توليد از راه دور خواهد کاست. در اينجا لازم به تذکر است که اگر چه مدل تکراري (iterative) براي توليد نرم افزارها سالها پيش براي رفع معايب مدل آبشاري معرفي شده ولي هنوز بسياري از شرکتهاي بزرگ و معتبر ترجيح مي دهند تا از مدل آبشاري استفاده کنند. دليل اينکار نه بخاطر عدم آشنايي آنها با مدل تکراري و يا عدم توانايي تطبيق خط توليدشان بر اساس اين مدل است بلکه دليل عمده بيشتر دليل استراتژيک است. به اين معني که براي دريافت هزينه توليد از مشتري است. بر اساس مدل آبشاري اين امکان ساده تر وجود دارد که يک پروژه را به قدمهاي منفردي شکسته و پس از پايان هر مرحله از مشتري امضاء قبول پايان آنرا گرفت. همچنين مي توان در مورد نحوه پرداخت پول پس از پايان هر مرحله بصورت راحت تري مشتري را مديريت کرد. براي رفع معايب ذکر شده در بالا شرکتهاي بزرگتر معمولا تعداد محدودي از نيروهاي تکنيکي را در مبداء استخدام مي کنند. اين نيروها معمولا وظيفه دارند تا تحليل نيازمنديها و طراحي سطح بالاي سيستم ها را انجام داده و مستندات مربوطه را بطور مستمر در اختيار نيروهاي کشور هدف قرار دهند. معمولا در صورت صلاحديد تعدادي از نيروهاي مبداء به کشور هدف انتقال يافته تا در جريان نحوه طراحي جزئي و کد گذاري سيستم قرار گرفته و در صورت نياز به سؤالات و ابهامات توليد کنندگان پاسخ گويند. در هر حال در اين روش نيز بخاطر دوري محل توليد و محل استفاده از سيستم همواره امکان اشتباه در درک نيازمنديها توسط توليد کنندگان نسبت به توليد در محل بالاتر است. اختلاف فرهنگي و محيطي کشور مبدا و هدف تشديد کننده اينگونه مشکلات است. مثلا عبارت مبهم "زمان پاسخ سريع" تفسير متفاوتي مي تواند در آمريکا و هند داشته باشد. خصوصا اين اختلاف فرهنگي براي کشورهايي نظِر ژاپن که داراي فرهنگي منحصر بفرد و عموما ناشناخته هستند چشمگير تر است. در کشورهايي نظير ژاپن مشکل ديگري که وجود دارد عدم آشنايي توليد کنندگان با زبان رسمي آن است. در اين حالت نيازمنديها معمولا بايستي به زبان انگليسي ترجمه گردد که باعث افزايش احتمال عدم انتقال نيازمنديها بصورت صحيح مي گردد. به هر حال هنوز وسوسه استفاده از اين مدل براي بسياري از شرکتها و موسسات وجود داشته و بطور فزاينده اي افزايش مي يابد. دليل اصلي همانطوريکه قبللا ذکر شد صرفه جويي در هزينه توليد يک سيستم است. براي داشتن يک تخمين از ميزان صرفه جويي در زير برخي از ارقام آمده است. در ژاپن براي هر توليد کننده حرفه اي معمولا رقمي بين 3 تا 4 ميليون ين (18 تا 24 ميليون تومان) براي هزينه يک پروژه در نظر گرفته مي شود. البته اين مبلغي است که شرکتهاي توليد کننده دريافت داشته و به شخص توليد کننده قاعدتا مقدار بسيار پايين تري بعنوان حقوق داده مي شود. اين رقم براي يک توليد کننده در هند يا چين مبلغي بين 600 تا 900 هزار ين (3 ميليون و 600 هزار تومان تا 5 ميليون و 400 هزار تومان ) مي باشد. بنابراين هزينه هر توليد کننده در هند يا چين تقريبا يک پنجم توليد کننده اي در ژاپن است. حال يک پروژه متوسط را در نظر بگيريد که 20 نفر توليد کننده بايستي روي آن به مدت 3 ماه کار کنند. اگر سيستم در ژاپن توليد شود هزينه اي تقريبا 180 ميليون ين خواهد داشت. حال اگر به جاي آن از 5 توليد کننده در ژاپن و 15 نفر در هند استفاده شود هزينه توليد تقريبا 72 ميليون ين خواهد شد که 40 در صد هزينه توليد در ژاپن است. |